يارو داشت رد مي شد، ديد دارن يه نفرو ميزنن. پرسيد:
چرا ميزنيدش؟ گفتند: فلان فلان شده ادعاي پيامبري ميكنه.
گفت: بزنيد اون دروغگو رو، من اونو نفرستادم.
2 تا دوست با هم ميرن هتل، اولي ميره توالت فرنگي، دومي مياد كتكش ميزنه!
ميگن: چرا ميزنيش؟ ميگه: من هر روز از اين چشمه آب مي خورم،
اين اومد دستشويي كرد توش !
يارو از زنش ميپرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشيموني
يا مثل خر كيف مي كني؟
يارو نوشابه ميخوره، گازشو ميگيره ميره شمال
غضنفر: اون مورچه رو ميبيني كه بالاي اون كوهه؟
قل مراد: كدومو ميگي؟ اوني كه چشماش بسته است
يا اوني كه چشماش بازه؟
شعر غضنفر برای نامزدش:
صبح که دره پنجرمون وا میشه
عصر که در پنجرمون وا میشه
شب که در پنجرمون وا میشه
وای که چقدر پنجرمون وا میشه !!!